مچ گیری مامان جون!!!
بالاخره دیشب مچم رو گرفتن و برای اینکه نتونم بعدا زیرش بزنم چند تا عکس هم به یادگار از من گرفتن!!!! آخه من می رفتم سراغ آجیل ها !!!!!! دیشب وقتی مهمونا رفتن ، من از فرصت استفاده کردم و از خودم پذیرایی کردم... آخه وقتی خودم می تونم پسته ها و فندق ها رو پوست بکنم خیلی برام خوشمزه تره!!!! مامان و بابا هم ناراحت نمی شن فقط میگن تخمه ها رو با پوست نخور ، من هم اصلا تخمه نمی خورم ...